احادیثی از مولا علی(ع)

هر چیزی را زکاتی است و زکات خود تحمل انسانهای نادان است.  

***

   زکات زیبایی.پاکدامنی است. 

***

لئیمان از طعام لذت برندو کریمان از اطعام. 

***

کار مرد در خانه موجب بخشودگی گناهان بزرگ است. 

***

هیچ ثروتی چون خرد نیست و هیچ فقری مانند نادانی نیست. 

***

قویترین مردم کسی است که بیشتر از همه بر هوی و هوس خویش مسلط باشد.

*** 

شک و گمان را ملاک قضاوت و عدالت قرار ندهید. 

***

دوستی را که در سختی بدست آوردی .نیک نگه دار.   

***

از نیامده سئوال نکن .چرا که آنچه پیش آمده تورا به اندازه کافی مشغول میکند.

*** 

 

پرونده جرم ما به هم پیچیدند    بردند به دیوان عمل سنجیدند 

 بیش از همه کس گناه ما بود ولی   ما را به محبت علی بخشیدند 

  

*** 

 

تولد مولا علی بن ابی طالب، امیرالمونین،حیدر کرار، 

به همه دوستداران ائمه به ویزه مریدان مولامون  تبریک میگم. 

و امیدوارم زیر سایه مرتضی علی خوب وخوش علی گونه باشید. 

التماس دعا

نظرات 4 + ارسال نظر
دای دای چهارشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 23:59 http://reyhane.blogfa.com/

سلام رئیس به نیروهات یه سر بزن بیراهه نریم

سلام رررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
کی دیدی مرئوس رئیسشو کنترل کنه.ما نیروتیم دربست...ارادتمند.یا علی

مطهره شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 19:29 http://motahare1366.blogfa.com/

سلام بر شما

چه احادیث زیبایی

کاش همه سر لوحه کارمان قرار دهیم

تشکر فراوان از شما

سلام ممنون از حضور شما.لطف کردین.به امید روزی که با استعانت از خود این بزرگواران بتونیم سرلوحه کارهامون قرار بدیم...

جواد یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:27

میان هرم نگاهت فرشته خندان است
اگر نباشی عزیزم، بهشت زندان است

من و همیشه و امیدهای توخالی
نگو نگو که همین سرنوشت انسان است

جواد دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:41

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

همان یک لحظه اول

که اول ظلم را می دیدم

جهان را با همه زیبایی و زشتی

بروی یکدگر ویرانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

که در همسایه صدها گرسنه چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم

نخستین نعره مستانه را خاموش آندم

بر لب پیمانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

که می دیدم یکی عریان و لرزان دیگری پوشیده از صد جامه رنگین

زمین و آسمان را

واژگون مستانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

نه طاعت می پذیرفتم

نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده

پاره پاره در کف زاهد نمایان

سبحه صد دانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

برای خاطر تنها یکی مجنون صحراگرد بی سامان

هزاران لیلی نازآفرین را کو به کو

آواره و دیوانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان

سراپای وجود بی وفا معشوق را

پروانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

بعرش کبریائی با همه صبر خدایی

تا که می دیدم عزیز نابجائی ناز بر یک ناروا گردیده خواری می فروشد

گردش این چرخ را

وارونه بی صبرانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

که می دیدم مشوش عارف و عامی ز برق فتنه این علم عالم سوز مردم کش

بجز اندیشه عشق و وفا معدوم هر فکری

در این دنیای پر افسانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

چرا من جای او باشم

همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد

وگرنه من جای او چو بودم

یکنفس کی عادلانه سازشی

با جاهل و فرزانه می کردم
عجب صبری خدا دارد! عجب صبری خدا دارد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد